چرا درشاهنامه از پادشاهان ماد و هخامنشی ذکری نیست ؟

شاهنامه شناسی (۱): مجموعه گفتارهای نخستین مجمع بحث پیرامون شاهنامه (23 تا 27 آبان 1356)  

 

پدیدآور: احسان یار شاطر  

 

بنیاد شاهنامه فردوسی , شهریور 1357  

 

 

تاریخ ملی ایران به صورتی که در شاهنامه و تواریخ اسلامی به مانند طبری و ثعالبی دیده میشود از تاریخ پادشاهان ماد و هخامنشی خالی است .اصولا از تاریخ مغرب و جنوب ایران , به جز نامی از اشکانیان و مجملی از وقایع دوره ی ساسانی , در تاریخ ملی ایران اثری پیدا نیست . 

 

اساس عمده ی تاریخ ملی ایران خداینامه هایی است که در اواخر دوره ی ساسانی مدون گردید . به احتمال قوی خداینامه ی جامعی مشتمل بر تاریخ ایران از آغاز تا پادشاهی خسرو پرویز در زمان این پادشاهی خسرو پرویز در زمان این پادشاه تدوین شد که به خصوص سیاست و جهان بینی دوران خسرو اول را منعکس می ساخت . به طوریکه نلدکه استدلال کرده است , آخرین تحریر خداینامه ی پهلوی در زمان یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی صورت گرفت که رشته ی وقایع را تا آخر پادشاهی خسرو پرویز دربرداشت .شاهنامه ی فردوسی و آثار مورخان اسلامی عموما بر اساس ترجمه های عربی و یا تحریرهای فارسی خداینامه های پهلوی و برخی کتب دیگر دوره ی ساسانی قرار دارد . هرچند صبغه ی دینی خداینامه در شاهنامه تغییر کرده , از حیث حکایت وقایع به کمبود عمده ای در آثار اسلامی نسبت به خداینامه نمیتوان قائل شد . 

 

پس باید گفت که خداینامه ها نیز از تاریخ سلسله های مادی و هخامنشی و اساطیر و روایات جنوب و مغرب ایران خالی بوده و در آنها نیز رشته ی وقایع از شاهان پیشدادی و کیانی به اسکندر می پیوسته . 

 

این چشم پوشی یا فراموشی به خصوص از آن جهت شگفت آور است که ساسانیان خود از جنوب برخاسته بودند و داعیه ی احیای شاهنشاهی متحد و مقتدری را داشتند که به گمان آنها پیش از اسکندر در ایران وجود داشت و به دست اسکندر برافتاده بود. این داعیه را هم مورخین اسلامی و هم نویسندگان رومی به خوبی منعکس ساخته اند. یا اینهمه در خداینامه  ذکری از کورش و داریوش و خشایارشاه و پیروزیهای آنها نبوده است و به تبع در شاهنامه هم نیست . 

 

البته اثر ضعیف و دگرگون شده ای از بعضی از شاهان هخامنشی در روایات برخی از مورخین اسلامی درباره ی آخرین شاهان کیانی میتوان دید .مثلا در پادشاهی بهمن وقایعی مربوط به مغرب ایران به چشم میخورد از جمله ساختن شهرهای بابل و میشان به او نسبت داده شده و دینوری مرمت بیت المقدس را به او منسوب میکند , و طبری از جنگ او با یونانیان (الرومیه) یاد میکند .همچنین در پادشاهی همای چهره آزاد دختر و همسر بهمن , طبری از جنگ یونانیان و بنای عمارتی عظیم در استخر به دست اسیران یوانی سخن میگوید , و حمزه این عمارت را با هزار ستون (تخت جمشید) یکی میشمارد , و گردیزی یک رشته اصلاحاتی به "دارای اول" منسوب میکند که همه یادآور اصلاحات داریوش بزرگ است . 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد