نمادشناسی جمشید و ضحاک و فریدون در گاه شماری ایرانی

روشنگری دیگری که مورد پذیرش ویدگرن قرار گرفته , آن است که سناریوی اصلی سال نو  هند و -ایرانی  در دو ردیف رویدادهای هماهنگ و موازی پیش میرود که او آن ها را جدا(غیر) شخصی و شخصی میخواند . در ردیف(رج) نخست قهرمانان داستان , خدا- جنگجو چون "ایندر" است که در ایران" میترا "جای او را گرفته . ماجرا از خشکسالی طولانی آغاز میشود و به جنگ و ستیز برای گرفتن دژی کیهانی میکشد که سرانجام با رها شدن آب ها یا ابرهای باران زا پایان می یابد که از آغاز چشم براه آن بودیم . رویدادهای وابسته به ردیف(رج) , دو دیگر , از جمله اژدها کشی , آزاد کردن زنان در بند و انجام زناشویی با آنها به وسیله ی یک پهلوان - انسان است که در ایران "فریدون" این کار را آنجام میدهد .نویسنده ی این دیدگاه , بر یکسانی کارکرد اساطیر هند و-ایرانی پیرامون ابرهای باران زا و زنان آزاد شده , همچنین شیر- گاوها پای فشاری و ابرام میورزد و باریدن باران را برابر آمیزش جنسی می شمرد.( این بخش را در آینده از دیدگاه نماد شناسی باز خواهم کرد-مهر زمین) 

 

 

"اسکلدنکوا" در پژوهش خود پیرامون شاهنامه از زاویه ی دیگر به این مسئله نزدیک میشود : او نشان میدهد که اسطوره ی حماسی در اصل بر پایه ی یک طرح تقویمی استوار است. بدین ترتیب رفت و آمدهای پشت سر هم شخصیت های نیک و بد را در داستان , ردپای تقسیم نخستین سال به دو بخش متضاد تلقی میکند . تابستان با "جمشید" در پیوند است و زمستان با "ضحاک" , یا همتایانی که خویشکاری و کارکردی همانند آنان دارند . بخش بندی نوین تر سال به چهار فصل بنا بر دیدگاه "اسکلدنکوا" , در توالی منظم چهار گونه شخصیت گونه گون که نماینده ی آنها هستند , بازتاب یافته است مانند کیومرث , هوشنگ , و تهمورث که در آن عناصر آغازین این ردیف ها همیشه به تابستان وابسته اند و ماجراهای پهلوانان و چهره های بارز با مرحله های ویژه ی سال تطبیق میکنند (رویه ی 114) 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد